يکشنبه, ۲۰ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۲۵
در قسمتی از کتاب «آخرین وداع» که روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندان‌شان است، می‌خوانید: «بختیار فرزند کوچکترم بود و ابراهیم پسر بزرگتر. وقتی بختیار تصمیم گرفت جبهه برود، ابراهیم هم اقدامی مشابه انجام داده بود، اما پدر اجازه نمی‌داد که هر دو با هم به جبهه‌ها بروندکه در نهایت قرعه‌کشی شد ...»

برشی از کتاب
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، کتاب «آخرین وداع» روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندان‌شان است که در یکصد و ۳۵ صفحه و دو هزار نسخه منتشر شده است.

این کتاب که به همت حسن شکیب‌زاده تألیف شده به بیان احساسات پاک و ماندگار مادران شهدا در آخرین بدرقه فرزندان دلبندشان پرداخته تا عظمت و ایثار آنان به تصویر کشیده شود.

در مقدمه این کتاب آمده است: چقدر سخت است که مادر باشی و از پیکر بی‌سر، مشتی استخوان، سر بی‌بدن و آخرین وداع عزیزترین‌ها بگویی، حدیثی که باید سنگ باشد تا از شنیدنش آب نشود!

آخرین وداع، حدیث بی‌قراری ۷۲ مادر است به عدد شهدای کربلا، مادرانی که همراه با اشک و آه از آخرین وداع‌شان با عزیزترین خود گفتند.

مؤلف کتاب یاد شده تلاش کرده تا با جمع‌آوری و بیان خاطرات آخرین وداع مادران شهدا که برای آخرین بار شاهد اعزام فرزندشان به جبهه‌های حق علیه باطل بودند، لحظه‌ای از سختی این وداع را با نوشتن به نمایش بگذارد.

خاطرات مطرح شده این مادران بیشتر در قالب ادبیات احساسی و گویش‌های متفاوت اجتماعی مطرح شده که نویسنده تلاش کرده است تا با حفظ کلیات، مطالب مطروحه را با ادبیات خاصی به نگارشی یک دست تبدیل نماید.

در یکی از این خاطرات از زبان خانم‌بس کلهر مادر شهید بختیار کلهر آمده است: بختیار فرزند کوچک ترم بود و ابراهیم پسر بزرگتر. وقتی بختیار تصمیم گرفت جبهه برود، ابراهیم هم اقدامی مشابه انجام داده بود، اما پدر اجازه نمی‌داد که هر دو با هم به جبهه‌ها بروند. بختیار و ابراهیم بحث‌های زیادی برای رفتن یکی و ماندن دیگری کردند بختیار می‌گفت: ابراهیم بزرگ‌تر است و باید بماند و ابراهیم هم می‌گفت: بختیار حالا کوچک است، باید بزرگ بشود و بعد به جبهه برود.

در نهایت قرار شد آن دو قرعه‌کشی کنند و هر کس برنده شد به جبهه برود که در این قرعه بختیار برنده شد. در آستانه عملیات محرم بودیم که او به جبهه‌ها اعزام شد؛ و درست یک ماه بعد خبر شهادت او را آوردند. بختیار به هنگام اعزام آنقدر خوشحال بود که انگار دنیا را به او داده بودند.

گفتنی است در این کتاب خاطراتی از آخرین وداع شهدا با مادرانشان، از جمله شهیدان مهدی و محمد آذربایجانی، مرتضی افشار ونگینی، ولی امینی، داریوش عطاران رضایی، علی‌اصغر اصغری، محسن جوی، محسن مهردادی، حسین صفری، علی فلاح‌وردی، قاسم حسینی‌طایفه و دیگر شهدا آورده شده است.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده